ز مهر و عشق و ایمان عاری است
در این زمـــانه ی تلــــخ و شـــور و بی مزه
به انتظار نشستنم برای تو شیرین کاری است
چـــــه جنـــــــگ هـــا کـــه آغــاز کــرد عقــــــل
وعشق به دنبال سرسپردن به کوچ زمستانی است
به چرخـــش آفتاب و ماه فلک ســوگند کـه...
پس از زمستان نیز در پی اش بهارانی است
دل خشکیـــده ام به عطـــر زلـــــف یار ، تَر گشت
که همچنان شوق وصالش از حجاز جاری است...
برچسبها: امام, زمان, مهدي, شعر, آييني, غزل, بي, نشان, نون, و, القلم, محمد, صادق, غلامي, مرادحاصلي,
از یار تمنایی کن
که در این زندگی یخ زده ی من
بدرخشد
و بتابد خورشید وار
از یار بخواه
تا که قلب خشکیده ی من را بشوید به شرابش
وز عشق طلب کن
که ضمیرش به طرب انگیزد مجنون را
از یار خبر ده
چون درین جمعه نیامد خبری از دل ایام...
* * *
که گذشت هفته به هفته
در دلم داغ فراوان
که از آن نور درخشان
بدرخشد رخ رخشان
------ -- -- -- ------
جمعه
92/12/9
برچسبها: خبر, شعر اييني, امام زمان, امام مهدي, ظهور, بي نشان, محمدصادق, غلامي, مرادحاصلي, نون, و, القلم,
از عشق طلب كن!
كه ضميرش به طرب انگيزد مجنون را
برچسبها: بي نشان, شعر آييني, عشق, خدا, لذت, معنوي, سماع, محمدصادق غلامي, مرادحاصلي, نون, و, القلم, عكس نوشته,
نام کتاب : عالم برزخ در چند قدمی ما
مولف: محمد محمدی اشتهاردی
توجه
این کتاب بسیار تاثیر گذار می باشد و توصیه می شود که حتما مطالعه نمایید
قسمتی از متن کتاب:
قدرت عظيم عزرائيل، و كمك او در تلقين نمازگزار
رسول خدا(صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود: در شب معراج، خداوند مرا به آسمانها سير مىداد، در آسمان فرشتهاى را ديدم كه لوحى از نور در دستش بود، و آنچنان به آن توجه داشت كه به جانب راست و چپ نگاه نمىكرد و مانند شخص غمگين، در خود فرو رفته بود، به جبرئيل گفتم اين فرشته كيست؟
گفت: اين فرشته، فرشته مرگ (عزرائيل) است كه به قبض روحها اشتغال دارد، گفتم مرا نزد او ببرد تا با او سخن بگويم، جبرئيل مرا نزدش برد، به او گفتم: اى فرشته مرگ! آيا هر كسى كه مرده يا در آينده مىميرد، روح او را قبض كردهاى يا قبض مىكنى؟.
عزرائيل گفت: آرى.
گفتم: خودت نزد آنها حاضر مىشوى.
گفت: آرى، خداوند همه دنيا را آنچنان تحت اختيار و تسلط من قرار داده، همچون درهمى كه در دست شخصى باشد، و آن شخص، آن درهم را در كف دستش هرگونه بخواهد جابجا نمايد، و هيچ خانهاى در دنيا نيست مگر اينكه در هر روز پنج بار به آن خانه سر مىزنم، وقتى كه گريه خويشان را مىشنوم به آنها مىگويم: گريه نكنيد، من باز مكرر به سوى شما مىآيم، تا همه شما را از اين دنيا ببرم
طبق روايت ديگر، عزرائيل گفت: هر روز پنج بار وارد هر خانهاى مىشوم، و با افراد اهل خانه مصافحه مىكنم، و به صغير و كبير آنها از خودشان آگاهترم.
پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود: هنگام اوقات نماز، عزرائيل با مردم مصافحه مىكند، و به آنها كه نماز را در اول وقت مىخوانند، گواهى به لا اله الا اللّه و محمد رسول اللّه را هنگام مرگ تلقين مىنمايد، و شيطان را از آنها دور مىسازد، و نيز فرمود:
كفى بالموت طامه يا جبرئيل: اى جبرئيل، مرگ به عنوان يك فاجعه وحشتناك (براى موعظه انسان و مجازات او) كافى است
جبرئيل گفت: حوادث بعد از مرگ، فاجعه آميزتر از خود مرگ است.
برای مطالعه ی کل کتاب به صورت آنلاین کلیک کنید
برچسبها: عالم برزخ در چند قدمی ما, دانلود, کتاب, آنلاین, متن کتاب, نون, و, القلم, کتاب نامه,
آثـــــــار ایمـان بر اعضــــا و جـوارح
(بدان ای سالک راه خدا)! ایمان محصول کارکرد عقل است و امری درونی و قلبی است، اما تا ایمان میآید، لوازم وجودی آن نیز به دنبالش میآید که این لوازم وجودی بر همه اعضای انسان اثرگذار است. وقتی ایمان بر روی زبان اثر میگذارد، نتیجهاش مثلا میشود شهادتین و اعتراف زبانی، اثر ایمان بر سایر اعضا هم متناسب با آن عضو است که باید ملتزم به احکام الهی شوند. در روایتی داریم که از امام صادق(ع) درباره اسلام سؤال شد. حضرت در جواب فرمودند: «دین الله اسمه الاسلام و هو دین الله قبل ان تکونوا حیث کنتم و بعدان تکونوا» نام دین خدا اسلام است و این تغییرپذیر نیست، هم قبل از بودن شما، هم بعد از بودن شما و همحین بودنتان، درهمه زمانها دین خدا اسلام است. (بحارالانوار، ج 65، ص 259). این همان معنای «انالدین عندالله الاسلام» (ال عمران- 19) است. حضرت میفرمایند: از ازل تا ابد، دین خدا «اسلام» است. اما منظور از این اسلام، کدام اسلام است؟ منظور همان اسلامی است که فرمود: «من اسلم وجههالله» یعنی انسان باید وجه و سوی دلش رابه خدا کند، که این اسلام همان ایمان است. بعد حضرت در ادامه میفرماید: «فمن اقر بدینالله فهو مسلم، و من عمل بما امرالله عزوجل به فهو مومن» هر کس به دین خدا اقرار کند، مسلمان است و هر کس به آنچه خدای عزوجل امر فرموده عمل کند، مومن است. (همان) اگر کسی با زبانش به مجموعه دین الهی یک اعتراف زبانی کند این شخص مسلمان است و اگر به آنچه اعتراف کرده عمل کند مومن است. یعنی اگر کسی از نظر درونی دلش به دین تعلق پیدا کرده باشد و اعتقاد به این مجموعه مرکب دردلش وارد شده باشد، نتیجهاش این است که این پذیرش درونی نه تنها بر زبان، بلکه بر تمام اعضای او اثر میگذارد. وقتی اثر گذاشت این شخص مسلمان مومن است. اما اگر فقط زبانی بود مسلمان است ولی مومن نیست.(1)
1- سلوک عاشورایی، آیتالله شیخ مجتبی تهرانی، منزل چهارم، ص 56
برچسبها: سلوک, عارفانه, سلوک عارفانه, آثار ایمان بر اعضا و جوارح, آثار, ایمان, بر, اعضا, و, جوارح, كتاب, سلوک, عاشورایی, آیتالله شیخ مجتبی تهرانی, آیت, الله, شیخ, مجتبی, تهرانی, ن و القلم, نون, , , ,
مساله اسما و صفات و نسبت آنها با یکدیگر و همچنین کیفیت ارتباط هر یک از آنها با ذات از جمله مسائل عمده و بنیادی است که در عین حال بسیار بغرنج و پیچیده نیز به شمار می آید ممکن است برخی اشخاص از طرح این مساله به این صورت در شگفتی شوند و بپرسند اهمیت این مساله در چیست ؟ و چرا باید آن را باید یک امر عمده و بنیادی به شمار آورد ؟ در مقام پاسخ به این اشخاص باید گفت بررسی مساله اسم و صفت با موضوع مهم ماهیت زبان ارتباطی محکم و مستقیم دارد و بررسی دقیق در باب ماهیت زبان می تواند به ادراک ما از ماهیت انسان کمک کند .
در این مساله نیز نمی توان تردید داشت که شناخت و معرفت انسان تنها طریق معرفت حقّ تبارک و تعالی به شمار می آید و کسی که خود را نشناسد هرگز نمی تواند به معرفت پروردگار دست یابد . ادراک و اراده که از ویژگی های ذهن و زبان شناخته می شوند از یک سلسله توانایی ها و اصول برخودارند که هیچ موجود دیگری در این جهان از آن برخوردار نیست و پیچیده ترین دستگاههای خودکار نیز از عهده فهم و ادراک آن بر نمی آید .
در میان ویژگی ها و آثار گوناگون زبان جنبه خلاق بودن آن اهمیت فراوان دارد و همه شگفتی هایی که به سرنوشت بشر مربوط می شود از همین خلاقیت ناشی می شود . در اثر خلاقیت زبان است که می توان گفت تعداد جمله هایی که هر فردی از افراد انسان می تواند بر زبان آورد در زمره شماره های نجومی قرار می گیرد .حقایق بزرگی که در عالم ذهن و زبان مطرح می شود به گونه ای است که اشخاص سطح اندیش به آسانی نمی توانند به آن دست یابند .
نکته جالب توجه این است که برخی از حقایق مربوط به زبان در اثر کثرت بداهت و شدت آشکارگی از نظر پنهان بوده و دریافت آن به آسانی صورت نمی پذیرد . به همین جهت است که برخی از اندیشمندان از روزگار باستان تا به امروز به این مساله اشاره کرده و روی نقش آشنایی زدایی تاکید گذاشته اند . کسانی که در ساحل دریا مسکن می گزینند ، آن چنان با صدای امواج آن آشنایی پیدا می کنند که تو گویی این صدا در گوش آنان طنین افکن نمی گردد. انسان با واژه های زبان مادری خود و چگونگی کاربرد آنها آنچنان آشنایی و انس و الفت دارد که از هرگونه تامل کردن درباره آن خودداری می کند و در اثر همین تامل نکردن و درنگ نداشتن است که برخی از حقایق زبان برای او پنهان می ماند.
دوری جستن از روزمرگی و ترک عادت های عامیانه و بالاخره آن چه در اصطلاح برخی از ارباب ادب آشنایی زدایی خوانده می شود برای درک حقایق مربوط به زبان لازم و ضروری شناخته می شود. شاعر عارف حافظ شیرین سخن به همین مساله اشاره دارد آن جا که می گوید :
برچسبها: اسما, حسنی, صفات, حق, دکتر, دینانی, ابراهیمی, ن, و, القلم,
مشکل همیشگی تاریخ برآمده از این است که عدهای تصور میکنند حقیقت جعبهای بستهبندی شده است که شخص معینی آن را در اختیار دارد و مادامی که چنین تصوری از حقیقت وجود دارد، نمیتوان به نتیجهای رسید.
دینانی با بیان این که حقیقت جعبهای بستهبندی شده نیست، اظهار کرد: مادامی که ما حقیقت را بستهبندی شده تصور کنیم، گفتوگویی میان ادیان محقق نخواهد شد و تجربه نشان داده است که این نگاه به جایی نمیرسد؛ چرا که این ما نیستیم که حقیقت را بستهبندی میکنیم و ما مالک حقیقت نیستیم، بلکه این حقیقت است که مالک ماست و ما حداکثر میتوانیم به آن تقرب بجوییم.
مشکل انسان این است که یک فرد چگونه میتواند از مخفیگاه فردانیت خود خارج شود و با فرد دیگر ارتباط برقرار کند و این مشکلی است که در روزگار ما در قالب فردگرایی شدت یافته است چرا که دنیای امروز کلی طبیعی ابن سینا را نفهمیده است
وی با اشاره به جهان ارتباطات و فرصتها و تهدیدهای برآمده از آن، گفت: در اثر ارتباطات، اختلافات زایل شده و در نتیجه، الان بهتر میتوان دید که اختلافات اصلی بشر چیست. همچنین حوزه زندگی خصوصی در معرض تهدید قرار گرفته است، تا جایی که تکنولوژی و سیستم اطلاعات جهانی قادر است، فرد را در خلوت او کشف کند و انسان در این شرایط به فکر هویت خود افتاده است.
این استاد فلسفه افزود: انسان نمیداند هویت واقعی او کدام است و شعرا و حکما و نویسندگان از این سخن میگویند که «من»، «ما» شود و در اینجا این پرسش مطرح میشود که آیا این «من»هاست که باید «ما» شود یا «ما»هاست که باید «من» شود و این «ما» و این «من» به چه معنا و کدام است؟
دینانی مشکل جامعه امروز را انکار کلیت دانست و گفت: همانگونه که خدا نظیر و شبیه ندارد افراد انسانی نیز شبیه ندارند، اما مشکل انسان این است که یک فرد چگونه میتواند از مخفیگاه فردیت خود خارج شود و با فرد دیگر ارتباط برقرار کند. این مشکلی است که در روزگار ما در قالب فردگرایی شدت یافته است؛ چرا که دنیای امروز کلی طبیعی ابن سینا را نفهمیده است. ابن سینا میگوید فرد اگر چه فرد است اما تبلور یک کل است و اگر تبلور یک کل دیگر نباشد تا ابد نمیتواند به فرد دیگر راه پیدا کند.
استاد بازنشسته دانشگاه تهران با بیان این که فهمیدن «من» برای دنیای امروز و شاید همیشه دشوار بوده است، عنوان کرد: مولانا به سادهترین وجه معظل «من» را بیان و حل کرده است. براساس نگاه مولانا، ما یک «من» انضمامی داریم که در قالب آن، هر لحظه یک «من»یم و یک «من» واقعی نیز وجود دارد که پشت همه این «من»هاست. ما «من»های انضمامی را میشناسیم، اما «من» واقعی فراموش شده و «من»های قلابی به جای آن نشستهاند و همواره بین این «من»های انضمامی جنگ جریان دارد.
دینانی در تبیین نسبت «من» واقعی و «من» انضمامی گفت: یک نظر این است که «من» واقعی در تاریخ و در تطور افقی زمان ظاهر میشود، اما در نگاهی دیگر «من» اصیل نه در تاریخ، بلکه در سیر عمودی جستوجو میشود. در این رویکرد به «من» واقعی است که امکان ارتباط میان افراد، به گونهای خاص فراهم میشود.
اگر مطلقاً به گذشته بیاعتنا باشیم آینده نخواهیم داشت و گذشته محض و بدون توجه به آینده هم پاسخگوی ما نخواهد بود، بنابراین با پیوند دادن گذشته و آینده راه عمودی و به سمت بالا گشوده خواهد شد
چهره ماندگار فلسفه ادامه داد: در اینجاست که ضمن این که به آینده توجه داریم و همان اندازه که به آینده توجه داریم، متوجه گذشته نیز هستیم و گذشته و آینده را که به هم گره زدیم، «آن» اصیل و واقعی روی مینماید. در حالی که اگر مطلقاً به گذشته بیاعتنا باشیم، آینده نیز نخواهیم داشت و گذشته محض و بدون توجه به آینده هم پاسخگوی ما نخواهد بود، بنابراین با پیوند دادن گذشته و آینده راه عمودی و به سمت بالا گشوده و امکان گفتوگوی میان ادیان ایجاد خواهد شد.
دینانی با بیان این که اگر ادیان در زمان خلاصه شوند تفاهم غیرممکن خواهد بود، عنوان کرد: البته به دلیل این که ادیان در زمان پدید میآیند و قالب و شکل میگیرند، نمیتوان اختلاف قالبها را انکار کرد، اما اگر ما تا ابد در این قالبها بمانیم، گفتوگو غیرممکن خواهد بود. اما اگر بتوانیم ضمن حفظ قالبها از این قالبها فرا برویم و به اصل ادیان توجه کنیم و رو بیاوریم، به آسانی مجال گفتوگو گشوده و امکان رفاقت و صلح میسر میشود. باید به این نکته نیز توجه داشت که با محدودیتها جنگ شروع میشود و با سعه فکری صلح برقرار میشود.
برچسبها: حقیقت, چیست, دکتر, دینانی, ابراهیمی, ن, و, القلم,
برحسب قاعده عقلی آنچه برای واجب الوجود در نظر عقل ممتنع باشد ، ناچار به نحو وجوب ، وجود خواهد داشت .آن قاعده به این ترتیب است که گفته اند :« واجب الوجود بالذات ، واجب الوجود من جمیع جهات است » مقتضای این قاعده ، سلب هر گونه جهت امکانی از ساحت مقدس ذات و صفات خداوند متعال است .یعنی همان گونه که خداوند متعال در هستی خویش واجب الوجود است ، در حیات ، علم و اراده وسایر صفات کمالیه نیز واجب می باشد. وجوب اراده در مورد حق تبارک و تعالی نه تنها با اختیار وی منافات ندارد ؛بلکه موجب شدت اختیار و تاکید در معنی آن نیز می باشد؛ زیرا منشا اراده و اختیار در مورد حق تبارک و تعالی چیزی جز ذات پاک وی نیست.
به همین جهت است که برای فعل خداوند متعال هیچ گونه دلیل و برهانی جز ذات پاک وی وجود ندارد . دلیل فعل خداوند متعال ، خود خداوند متعال است و برای فعل حق جز حق برهانی نمی توان یافت .وقتی سخن از فعل حق تبارک و تعالی به میان می آید ، هر گونه پرسش و سوال به صورت چرا و چگونه ، معنی خود را از دست می دهد؛ زیرا آنچه در این باب مورد پرسش قرار میگیرد خود ، پاسخ است .و به این ترتیب فاصله بین پرسش و پاسخ در مورد افعال حق تبارک و تعالی از میان برداشته می شود.
زیرا هیچ گونه دلیل یا برهانی نمی تواند فعل حق تبارک و تعالی را به چیز دیگری بیرون از ذات پاک وی باشد ، توجیه یا تعلیل نماید .در واقع باید گفت آنچه غیر ذات و صفات حق تبارک و تعالی باشد ، می تواند با حق توجیه و تعلیل گردد. بنابراین باید گفت حق ، میزان همه چیز است و هیچ چیز دیگر نمی تواند میزان حق قرار گیرد؛ چنان چه در قرآن کریم فرموده است :«لایسئل عما یفعل و هم یسالون»
بنابراین حق تبارک و تعالی در مقام هستی خویش هم فاعل است و هم غایت ، خود انجام می دهد و غرض وی از انجام فعل خود ، چیز دیگری جز خودش نمی باشد . وقتی این مساله روشن می شود که حق تبارک و تعالی هم فاعل است و هم غایت.
این مساله نیز روشن می شود که حق تبارک تعالی هم اول است و هم آخر ؛ زیرا از جهت این که فاعل فعل و مبدا عمل است ، ناچار اول خواهد بود ؛ و از جهت اینکه غایت فعل و و غرض از عمل است ، ناچار آخر خواهد بود . جای هیچ گونه تردید نیست که مقصود از اول و آخر بودن وجود حق تبارک و تعالی ، تنها تقدم و تاخر در مراتب زمان نیست ؛ بلکه مقصود از اول و آخر بودن همانا تقدم و تاخر در سلسله طولیه علت و معلول و مراتب صعودی و نزولی موجودات است . چون مراتب طولیه موجودات مراحل تشکیکی آنها در دو قوس نزولی و صعودی تحقق می پذیرد؛ پایان سیر هر موجود بازگشت به آغاز آن است به این ترتیب می توان گفت وجود حق تبارک و تعالی هم ظاهر است و هم باطن . خود وی در این باب چنین فرموده است { هو الاول و الآخر و الظاهر و الباطن و هو بکلّ شیء علیم } بطون حق تبارک و تعالی در ظهور وی نهفته است .؛ زیرا سر بطون چیزی جز شدت ظهور نیست . چه نیکو سروده شاعر پارسی گو آنجا که گفته است :
حجاب روی تو هم روی توست در همه حال نهانی از همه عالم زبس که پیدایی
برچسبها: هو الاول و الاخر, قرآن, ن, و, القلم, دکتر, دینانی, ابراهیمی, تفسیر,
دکتر دینانی:
صریح می گویم به اسلام 'علی' ارادت دارم نه به اسلام این عرب ها 
برچسبها: اسلام, علی, دینانی, اعراب, جهانی شدن, ابراهیمی, ن, و, القلم,
روزي شيخ ابوالحسن خرقاني نماز مي خواند.
آوازي شنيد كه :
اي ابوالحسن ، خواهي آنچه كه از تو مي دانم با خلق بگويم تا سنگسارت كنند !؟
شيخ گغت : بار خدايا ! آنچه كه از رحمتت مي دانم و آنچه كه از بخشش ات مي بينم با خلق بگويم تا هيچ كس سجده ات نكند!؟
آواز آمد : نه از تو ، نه از من!!
تذكره الاوليا
برچسبها: تذكره, الاوليا, عرفان, خرقاني, حكايات, نكات, اخلاقي, جالب, آموزنده, و, ن, و, القلم, ن و القلم,
افتخار کنید به دینی که کامل ترین روش زندگی است
دلیل ذبح حیوانات،جهت حلال شدن و هم جهت سلامت دام و هرچه بهداشتی تر شدن آن است.
شاید سوال کنید که چه معجزه ای در این وجود دارد !؟
وقتی در ذبح اسلامی رگ روی به گلو بریده شود ، مغز در آستانه اغماء میرود و دیگر احساس درد از حیوان از بین میرود !
شاید سوال کنید که چطور حیوان در حین ذبح شدن دست و پا میزند ؟ آیا این نشانه درد نیست؟!
دست و پا زدن حیوان در حین بریده شدن رگ گلو نشانه درد نیست ، بلکه این رگ ارتباط غدایی بین مغز وخون است و با قطع شدن این ارتباط و کاهش غذا ، مغز به قلب دستور میدهد که هرچه سریعتر از تمام اعضاء برای او خون بفرستد ، قلب نیز با پمپ کردن خون از تمام اعضا ، آن عضو به دلیل اهمیت خون رسانی به مغز ، در اصل خود را فدای حیات مغز میکند و شروع به تشنج میکند و جالب اینجاست که خون از طریق همان رگ بریده شده از بدن خارج میشود و این باعث خروج مواد خونی و عدم لخته شدن خون در بافت ها میشود !
اما در کشور های غیر اسلامی ، او با ضربه ای حیوان را به حالت اغما میبرند که این باعث نیمه فعال ماندن گلبول های سفید و در نتیجه فعالیت میکروب ها و فاسد شدن بافت ها و به دلیل دیر خارج شدن خون لخته شده و خارج نمیشود که این میتواند منبع بزرگی برای رشد باکتری ها باشد.
برچسبها: اسلام, علم, ذبح, اسلامي , حيوان, ها, شرعي, چرا, و, دليل,
.: Weblog Themes By Pichak :.